
خداوند در قرآن وعده داده که در برابر کارهای خوب بندهها، ده برابر به آنها اجر و ثواب میدهد؛ اما در برابر کارهای بد و گناهان فقط یک گناه نوشته میشود.
لذا در روایت هست که فرمودند: وای بر کسی که یک دانهای هایش بر ده تاییهایش غلبه کند؛ یعنی گناهانش از کارهای خوبش خیلی بیشتر باشد.
این لطف خداست که شاید شرایط را همه جوره برای ما فراهم کرده تا ما، هم امیدوار شویم و هم تشویق.
نظر دهید »
فرم در حال بارگذاری ...

در روایت آمده :(خیر دنیا و آخرت در حسن ظن به خداست)
بیایید از امروز به خدا خوش گمان باشیم.
در زندگیمان تلاش کنیم و به خدای هم اعتماد داشته باشیم.
با خدا طوری باشیم که اگر خدا صلاح دانست به ما پول زیادی ندهد،به خدا اعتراض نکنیم؛ و اگر دیدیم کسی پول زیادی دارد، باعث نشود که به خدا بدبین و بدگمان شویم. مثل مریض که به دکتر خوش گمان است و هر دارو درمانی که دکتر صلاح بداند و برایش تجویز کند، از دکتر تشکر میکند و پول هم به او میدهد؛ ما هم باید اگر تلاشمان را کردیم و بندگی خدا را هم کردیم،هر وضعیتی که خدا برای ما صلاح دانست، شکرگزار باشیم.
نق نزنیم ؛غر نزنیم؛ از خدا بدگویی نکنیم ؛شکایت خدا را به کسی نکنیم.
پس به بخشش و آمرزش خدا هم خوش گمان باشیم .
البته ما باید مقید به مسائل دینی باشیم، اما اگر زمانی از دستمان در رفت و گناه کردیم، گمان نکنیم که خدا ما را نمیآمرزد.
توبه کنیم؛ دعا کنیم ؛گریه کنیم؛ خدا هم حتماً گناه ما را میآمرزد.
اما نباید باعث شود که شیطان ما را گول بزند و همه اش گناه کنیم .بلکه اگر نادانسته گناه کنیم و توبه بکنیم خدا میبخشد.
نظر دهید »
فرم در حال بارگذاری ...

باید باور کنیم که خدایی هست.
خدا باید در دلمان حضور داشته باشد.
اگر فقط به زبان بگوییم خدا به درد نمیخورد. کاری کنیم که دلمان خدا بگوید.
قدیمیها بیشتر خدا را باور داشتند. به همین دلیل ،مالشان را حلال میکردند. به نماز و روزه شان دقت میکردند، کفنشان را از مال حلال میخریدند و آماده میکردند، سعی میکردند گناه نکنند، آماده مرگ میشدند.
الان قدری باور مردم به خدا کم شده؛و به همین دلیل است که جامعه پر از گناه شده است. خیلی ها پیر شدهاند اما هنوز سال خمسی ندارند و یک بار هم خمس مالشان را ندادهاند.خوب چرا ؟!
پیر شده، اما هنوز هم به سوره نمازش غلط است.
پیر شده اما هنوز دنبال عبادت و خدا نیست و دنبال گناه و شیطان است.
خوب چنین کسانی خدا را باور ندارند که اینطور زندگی میکنند.
اگر ما یقین داشته باشیم که خدا داریم، اصلاً شبها خوابمان نمیبرد و به این راحتی نماز صبحمان قضا نمیشود؛ اهل سحر میشویم؛ اگر میبینی راحت شبها میخوابیم و سحر که بیدار نمیشویم هیچ! برای نماز صبح هم باید صدمرتبه بیدارمون کنند، به دلیل این است که خدا را باور نکردهایم مرگ و قیامت را باور نکردهایم.
اگر حاضر نیستیم خمس مالمان را بدهیم و مالمان را حلال کنیم برای این است که خدا را باور نکردهایم .
اگر اهل گناه هستیم و اهل عبادت نیستیم هم به همین دلیل است.
پس اگر باورمان به خدا را درست کنیم خیلی چیزها در زندگی ما درست میشود.
نظر دهید »
فرم در حال بارگذاری ...

در روایات هست روزگاری میآید که از اسلام چیزی جز اسم باقی نمیماند.
الان در جامعه ما فقط اسم اسلام باقی مانده است. حتی فرقی بین مسلمان و یهودی و مسیحی و…..نیست. شما در خیابان که راه میروی متوجه نمیشوی که چه کسی به چه دینی است .همه شبیه هم شدهاند.همه یک جور لباس میپوشند. همه یک جور رفتار میکنند.همه یک جور عمل میکنند. خیلی از زنها با اینکه مسلمان و شیعه هم هستند ولی بدحجاب هستند! اغلب مردها محاسنشان را میتراشند، بعضی مردها کراوات هم میزنند. اصلاً برایشان فرقی ندارد که به چه دینی اند.
اما در قدیم این گونه نبود. حتی قیافه مسلمانان با مسیحیان و یهودیان فرق میکرد. لباسشان فرق میکرد.رفتار و برخوردشان فرق میکرد.
این هم از گرفتاریهایی است که امروز به آن مبتلا شدهایم .
در جامعهای زندگی میکنیم که خیلیها به دین پایبند نیستند.
حتی بعضی با دین هم مخالفند و اگر ببینند شما مقید به مسائل دینی هستید شما را مسخره میکند، یا به شما اهانت میکنند، یا شما را اذیت میکنند.
لذا ما باید هر طوری که میتوانیم سعی کنیم که اسلام فقط اسمش باقی نماند. احکام اسلامی و دستورات دین را در جامعه پیاده کنیم.
مسئولان کشور هم وظیفه دارند تلاش کنند تا جامعه به سمتی برود که معلوم بشود اینجا جامعه اسلامی است.
مردم هم باید به سهم خود در این زمینه سعی کنند و هر کاری که میتوانند انجام دهند تا احکام اسلامی در جامعه پیاده شود.
هر کس حداقل در خانواده خودش این تلاش را بکند .
حداقل کاری کند که در خانه و خانوادهاش اسلام غریب نباشد، خدا غریب نباشد، دین غریب نباشد،
بیایید کاری کنیم که خدا و اسلام در جامعه غریب نباشند.
نظر دهید »
فرم در حال بارگذاری ...

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد مسجد شدند دیدند که زید بن حارث در گوشهای نشسته و رنگ و رویش زرد است.
فرمودند: ای زید حالت چطور است؟ شب را چگونه به صبح رساندی ؟
زید گفت: شب را در حال یقین صبح کردم.
حضرت فرمودند:( هر چیز علامتی دارد. علامت یقین تو چیست؟
گفت: علامتش این است که شبها خوابم نمیبرد.
حالا ما وقتی میخوابیم، دیگر راحت بیدار نمیشویم حتی برای نماز صبح هم بیدار نمیشویم.اگر کسی ما را بیدار کند باز هم فایدهای ندارد.بعضی را که باید در منجنیق بگذارند و پرتابشان کنند تا شاید بیدار شوند.
این خواب سنگین به این دلیل است که ما یقین به خدا و قیامت نداریم. اگر ذرهای به این یقینها یقین داشتیم، اصلاً به این راحتی خوابمان نمیبرد.
خروسها یقینشان از ما بیشتر است .
مگر خروس ساعت کوک میکند که هر سحر سر وقت، میخواند؟ مگر کسی او را بیدار میکند؟
نه!
خودش وظیفهاش را به وقتش انجام میدهد.
برای همین است که شاعر میگوید:
کم ز خروش مباش ،مشت پری بیش نیست
از سر شب تا به سحر ذکر خدا میکند
تلاش کنیم و دعا کنیم که خدا به ما یقین بدهد.
در قدیم بزرگان حتی اگر نماز شبشان قضا میشد، ناراحت میشدند. نقل کردند که شهید ثانی، شبی، نماز شبش قضا شد، فردا صبح که بیدار شد، تمام روز را گریه کرد.
متاسفانه بعضی آنقدر بیغیرت و بیخیال هستند که اگر نماز صبحشان قضا بشود اصلاً ناراحت نمیشود.
همین آدم بیخیال،اگر هزار تومانش گم بشود یک هفته ناراحت است؛ اما حالا که نماز صبحش قضا شده اصلاً ذرهای ناراحت نیست! اینها بدبخت و بیچارهاند.
نظر دهید »
فرم در حال بارگذاری ...