| « حسن ظن بخدا | باقیماندن اسم دین در جامعه » |

باید باور کنیم که خدایی هست.
خدا باید در دلمان حضور داشته باشد.
اگر فقط به زبان بگوییم خدا به درد نمیخورد. کاری کنیم که دلمان خدا بگوید.
قدیمیها بیشتر خدا را باور داشتند. به همین دلیل ،مالشان را حلال میکردند. به نماز و روزه شان دقت میکردند، کفنشان را از مال حلال میخریدند و آماده میکردند، سعی میکردند گناه نکنند، آماده مرگ میشدند.
الان قدری باور مردم به خدا کم شده؛و به همین دلیل است که جامعه پر از گناه شده است. خیلی ها پیر شدهاند اما هنوز سال خمسی ندارند و یک بار هم خمس مالشان را ندادهاند.خوب چرا ؟!
پیر شده، اما هنوز هم به سوره نمازش غلط است.
پیر شده اما هنوز دنبال عبادت و خدا نیست و دنبال گناه و شیطان است.
خوب چنین کسانی خدا را باور ندارند که اینطور زندگی میکنند.
اگر ما یقین داشته باشیم که خدا داریم، اصلاً شبها خوابمان نمیبرد و به این راحتی نماز صبحمان قضا نمیشود؛ اهل سحر میشویم؛ اگر میبینی راحت شبها میخوابیم و سحر که بیدار نمیشویم هیچ! برای نماز صبح هم باید صدمرتبه بیدارمون کنند، به دلیل این است که خدا را باور نکردهایم مرگ و قیامت را باور نکردهایم.
اگر حاضر نیستیم خمس مالمان را بدهیم و مالمان را حلال کنیم برای این است که خدا را باور نکردهایم .
اگر اهل گناه هستیم و اهل عبادت نیستیم هم به همین دلیل است.
پس اگر باورمان به خدا را درست کنیم خیلی چیزها در زندگی ما درست میشود.
فرم در حال بارگذاری ...