
خداوند متعال چنین فرموده من سوره حمد را میان خود و بندهام تقسیم کردم، نیمی از من برای من نیمی از آن برای بنده من است، و بنده من حق دارد هرچه را میخواهد از من بخواهد.
هنگامی که بنده میگوید: بسم الله الرحمن الرحیم خداوند بزرگ میفرماید: بندهام به نام من آغاز کرد، و بر من است که کارهای او را به آخر برسانم، و در همه حال او را پربرکت کنم.
و هنگامی که میگوید: الحمدلله رب العالمین خداوند بزرگ میگوید: بندهام مرا حمد و ستایش کرد و دانست نعمتهایی را که دارد از ناحیه من است و بلاها را نیز من از او دور کردم، گواه باشید که من نعمتهای سرای آخرت را بر نعمتهای دنیای او میافزایم، و بلاهای آن جهان را نیز از او دفع میکنم ،همانگونه که بلاهای دنیا را دفع کردم.
هنگامی که میگوید الرحمن الرحیم خداوند میگوید: بندهام گواهی داد که من رحمان و رحیمم ،گواه باشید بهره او را از رحمتم فراوان میکنم و سهم او را از عطایم افزون میسازم.
هنگامی که میگوید مالک یوم الدین او میفرماید: گواه باشید همان گونه که او حاکمیت و مالکیت روز جزا را از آن من دانست من در روز حساب حسابش را آسان میکنم حسناتش را میپذیرم و سیئاتش صرف نظر میکنم.
هنگامی که میگوید: ایاک نعبد خداوند بزرگ میگوید بندهام راست میگوید تنها مرا پرستش میکند، من شما را گواه میگیرم بر این عبادت خالص ثوابی به او میدهم که همه کسانی که مخالف این بودند به حال او غبطه خورند.
هنگامی که میگوید: و ایاک نستعین خدا میگوید :بندهام از من یاری جسته و تنها به من پناه آورده، گواه باشید من او را در کارهایش کمک میکنم ،در سختیها به فریادش میرسم، و در روز پریشانی دستش را میگیرم .
و هنگامی که میگوید: اهدنا الصراط المستقیم تا آخر سوره خداوند میگوید: این خواسته بنده من برآورده است ،و او هرچه میخواهد از من بخواهد که من اجابت خواهم کرد، آنچه امید دارد به او میبخشم از آنچه بیم دارد ایمنش میسازم.
عیون الرضا جلد ۱ صفحه ۳۰۰ حدیث ۵۹
نظر دهید »
فرم در حال بارگذاری ...

⁉️ حکم فراموشی تشهد در نماز جماعت
🔸 سوال: ۱. کسی که در نماز جماعت از رکعت دوم وصل شود و تشهد را فراموش کند اگر قبل از رکوع رکعت سوم یادش بیاید تکلیفش چیست؟
۲. اگر بعد از نماز یادش بیاید تکلیفش چیست؟
✅ جواب: 1. اگر هنوز به رکوع رکعت سوم نرفته است باید بنشیند و تشهد را بخواند و دوباره بایستد و آنچه باید در آن رکعت خوانده شود، بخواند و خود را به رکوع امام برساند یا نماز را به فرادا تمام کرده و بعد از اتمام نماز، برای ایستادن بی جا، بنا بر احتیاط مستحب دو سجده سهو به جا آورد.
2. اگر بعد از نماز فهمید تشهد نخوانده است، بعد از سلام، برای تشهد فراموش شده دو سجده سهو به جا آورد و احتیاط آن است که پیش از سجده سهو، تشهد فراموش شده را قضا کند.
نظر دهید »
فرم در حال بارگذاری ...

شخصی را دیدند که مدت ۳۰ سال نمازهایش را قضا میکرد از او پرسیدند چرا نمازهایت را قضا میکنی؟ گفت من عادت داشتم که نمازم را در مسجد و در صف اول و به جماعت بخوانم یک روز به جهت عذری دیر به مسجد آمدم به طوری که در صف اول جانبود و به ناچار در صف دوم ایستادم، در همان حال در نفس خود حالت خجالت و شرمندگی یافتم از اینکه مردم را در صف دوم ملاحظه میکنند، دانستم که در این مدت ۳۰ سال چون مردم مرا در صف اول میدیدند ، این عمل باعث خوشحالی و اطمینان خاطر من بود و من به وسیله آن شاد و خوشحال میشدم و متوجه نبودم که نماز را برای خدا نمیخواندم بلکه به جهت مردم دنیا بود.
آری اگر پرده از روی کار مردم کنار رود و به دقایق امور هر کس رسیدگی شود چه بسیار افرادی دیده میشوند که اعمالشان از آفات سالم نمانده، در حالی که خود آنها هم متوجه نبودند، چنانچه خداوند در قرآن میفرماید< قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا>.ای پیامبر ص بگو آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین مردم چه کسانی هستند ؟آنهایی که سعی و تلاشهیشان در زندگی دنیا گم و نابود شده ،با این حال گمان میکنند که کار خوب و نیکی انجام میدهند.
معراج السعاده صفحه ۴۸۹
نظر دهید »
فرم در حال بارگذاری ...

چرا درک حقایق در قرآن به قلب نسبت داده شده است، در حالی که میدانیم قلب مرکز ادراکات نیست بلکه تلمبه ای است برای گردش خون در بدن؟!
در پاسخ چنین گفته شده:
قلب در قرآن به معانی گوناگونی آمده است،
۱. به معنی عقل و درک چنانکه در آیه ۳۷ سوره ق میخوانیم< ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب> (در این مطالب تذکر و یادآوری است برای آنان که نیروی عقل و درک داشته باشند)
۲ به معنی روح و جان چنانکه در سوره احزاب آیه ۱۰ آمده است،< و اذا ذاقت الابصار و بلغت القلوب الحناجر>( هنگامی که چشمها از وحشت فرو مانده جانها به لب رسیده بود)
۳ به معنی مرکز عواطف آیه ۱۲ سوره انفال شاهد این معنی است،< سالقی فی قلوب الذین کفروا الرعب>( به زودی در دل کافران ترس ایجاد میکنم)
۴ در سوره آل عمران آیه ۱۵۹ میخوانیم < فبما رحمت من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لنفضوامن حولک>( اگر سنگدل بودی از اطرافت پراکنده میشدند.)
توضیح اینکه در وجود انسان دو مرکز نیرومند به چشم میخورد:
۱. مرکز ادراکات که همان مغز و دستگاه اعصاب است و لذا هنگامی که برای ما مطلب فکری پیش میآید، احساس میکنیم با مغز خویش آن را مورد تجزیه و تحلیل رار میدهیم( اگرچه مغز و سلسله اعصاب در واقع وسیله و ابزاری هستند برای روح).
۲ مرکز عواطف، که عبارت است از همان قلب سه نوبری که در بخش چپ سینه قرار دارد و مسائل عاطفی در مرحله اول روی همین مرکز اثر میگذارد، اولین جرقه از قلب شروع میشود.
ما هنگامی که با مصیبتی روبرو میشویم بالوجدان فشار را روی همین قلب صنوبری احساس میکنیم ، و همچنان وقتی که به مطلبی سرور انگیزی برمیخوریم فرح و انبساط را در در همین مرکز احساس میکنیم.( دقت کنید)
درسته است که مرکز اصلی ادراکات و عواطف همگی روان و روح آدمی است ولی تظاهرات و عکسالعملهای جسمی آنها متفاوت است عکس العمل درک و فهم، نخستین بار در دستگاه مغز آشکار میشود، ولی عکسالعمل مسائل عاطفی از قبیل محبت، عداوت، ترس، آرامش، شادی و غم در قلب انسان ظاهر میگردد، به طوری که به هنگام ایجاد این امور به روشنی اثر آنها را در قلب خود احساس میکنیم .
نتیجه اینکه اگر در قرآن مسائل عاطفی، به قلب همین عضو مخصوص و مسائل عقلی ، به قلب به معنی عقل نسبت داده شده ،دلیل آن همان است که گفته شد و سخنی به گزاف نرفته است، از همه اینها گذشته قلب به معنی عضو مخصوص نقش مهمی در حیات و بقای انسان دارد به طوری که یک لحظه توقف آن با نابودی همراه است. بنابراین چه مانعی دارد که فعالیتهای فکری و عاطفی به آن نسبت داده شود.
نظر دهید »
فرم در حال بارگذاری ...

در حدیثی از امام محمد باقر علیه السلام میخوانیم:
هیچ بنده مومنی نیست مگر اینکه در قلب او یک نقطه وسیع سفید و درخشندهای است هنگامی که گناهی از او سر زند در میان آن منطقه سفید، قطه سیاهی پیدا میشود، اگر توبه کند آن سیاهی برطرف میشود و اگر به گناهان ادامه دهد بر سیاهی افزوده میشود، تا تمام سفیدی را بپوشاند،و هنگامی که سفیدی پوشانده شد،دیگر صاحب چنین دلی هرگز به خیر و سعادت باز نمیگردد.
نظر دهید »
فرم در حال بارگذاری ...