« مدت ۳۰ سال نمازم را قضا کردم | مهر نهادن بر دل ها » |
چرا درک حقایق در قرآن به قلب نسبت داده شده است، در حالی که میدانیم قلب مرکز ادراکات نیست بلکه تلمبه ای است برای گردش خون در بدن؟!
در پاسخ چنین گفته شده:
قلب در قرآن به معانی گوناگونی آمده است،
۱. به معنی عقل و درک چنانکه در آیه ۳۷ سوره ق میخوانیم< ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب> (در این مطالب تذکر و یادآوری است برای آنان که نیروی عقل و درک داشته باشند)
۲ به معنی روح و جان چنانکه در سوره احزاب آیه ۱۰ آمده است،< و اذا ذاقت الابصار و بلغت القلوب الحناجر>( هنگامی که چشمها از وحشت فرو مانده جانها به لب رسیده بود)
۳ به معنی مرکز عواطف آیه ۱۲ سوره انفال شاهد این معنی است،< سالقی فی قلوب الذین کفروا الرعب>( به زودی در دل کافران ترس ایجاد میکنم)
۴ در سوره آل عمران آیه ۱۵۹ میخوانیم < فبما رحمت من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لنفضوامن حولک>( اگر سنگدل بودی از اطرافت پراکنده میشدند.)
توضیح اینکه در وجود انسان دو مرکز نیرومند به چشم میخورد:
۱. مرکز ادراکات که همان مغز و دستگاه اعصاب است و لذا هنگامی که برای ما مطلب فکری پیش میآید، احساس میکنیم با مغز خویش آن را مورد تجزیه و تحلیل رار میدهیم( اگرچه مغز و سلسله اعصاب در واقع وسیله و ابزاری هستند برای روح).
۲ مرکز عواطف، که عبارت است از همان قلب سه نوبری که در بخش چپ سینه قرار دارد و مسائل عاطفی در مرحله اول روی همین مرکز اثر میگذارد، اولین جرقه از قلب شروع میشود.
ما هنگامی که با مصیبتی روبرو میشویم بالوجدان فشار را روی همین قلب صنوبری احساس میکنیم ، و همچنان وقتی که به مطلبی سرور انگیزی برمیخوریم فرح و انبساط را در در همین مرکز احساس میکنیم.( دقت کنید)
درسته است که مرکز اصلی ادراکات و عواطف همگی روان و روح آدمی است ولی تظاهرات و عکسالعملهای جسمی آنها متفاوت است عکس العمل درک و فهم، نخستین بار در دستگاه مغز آشکار میشود، ولی عکسالعمل مسائل عاطفی از قبیل محبت، عداوت، ترس، آرامش، شادی و غم در قلب انسان ظاهر میگردد، به طوری که به هنگام ایجاد این امور به روشنی اثر آنها را در قلب خود احساس میکنیم .
نتیجه اینکه اگر در قرآن مسائل عاطفی، به قلب همین عضو مخصوص و مسائل عقلی ، به قلب به معنی عقل نسبت داده شده ،دلیل آن همان است که گفته شد و سخنی به گزاف نرفته است، از همه اینها گذشته قلب به معنی عضو مخصوص نقش مهمی در حیات و بقای انسان دارد به طوری که یک لحظه توقف آن با نابودی همراه است. بنابراین چه مانعی دارد که فعالیتهای فکری و عاطفی به آن نسبت داده شود.
فرم در حال بارگذاری ...