ولیّ فقیه چه ویژگیهایی دارد که میتواند واسطه این فیض ولایی برای ما باشد؟
🔹ولیّ فقیه چه ویژگیهایی دارد که میتواند واسطه این فیض ولایی برای ما باشد؟ در صورت امکان این ویژگیها را به طور مشخص درمورد آیت الله خامنه ای بیان بفرمایید.
آیت الله حائری شیرازی:
مرحوم بهشتی میگفت ما شیفتگان خدمتیم و نه تشنگان قدرت. آنچه را شهید بهشتی میگفت، رهبر معظم انقلاب نشان داد. وقتی کمی قبل از رحلت امام به ایشان گفتم مدت ریاست جمهوری شما رو به اتمام است، بعد از آن میخواهید چه کنید؟
گفتند حوزه میروم برای کار آخوندی. بعد از یک لحظه مطلبی به خاطرشان آمد و گفتند: مگر اینکه امام امر کند. بعد از ریاست جمهوری اگر امام به من بگوید بروم در عقیدتی سیاسی ژاندارمری یکی از روستاهای سیستان و بلوچستان، تردید نمیکنم.
خدمت برای او مهم است. هر چه باشد، مورد قبول فرماندهش باشد. امام هفتم(علیه السلام) کیسههای طلا را به صاحبان آنها برگرداند، ولی کلاف پیرزن نیشابوری را قبول کرد و قول داد که بر پیکر او نماز بخواند و چنین کاری کرد. در نتیجه مردم قبر آن پیرزن را بقعهای ساختند که تا امروز در نیشابور زیارتگاه است.
حضرت «بیبی شطیطه» یک الگوی انسانی است. «ریاستجمهوری» کیسه پر از طلا است و «عقیدتی سیاسی یک روستا» کلاف ریسمان یک خانم نیشابوری است.
به همین دلیل و بر اساس همین دیدگاه بود که وقتی پس از قبول قطعنامه تهاجم شدید صدامیان برای اشغال خوزستان پیش آمد، آیتالله خامنهای دست از جان شست و اعلام کرد که من به سوی سرنوشتم میروم.
منظورشان معلوم بود. یعنی یا صدام را برمیگردانیم یا من نباید برگردم. علی (علیه السلام) در جنگ خیبر دست از جان شسته بود که نصرت الهی را دریافت کرد. داوود نبی هم به سمت جالوت که میرفت، دست از جان شسته بود.
آنها که نمیتوانستند دست از جان بشویند، نه به مقابله با جالوت میشتافتند و نه در مقابل «مرحب خیبری» مقاومت میکردند. آنها تشنگان قدرت بودند و نه شیفتگان خدمت.
تفاوت قدرتطلبان و تشنگان خدمت، تنها در صبر و بیصبری نیست، تفاوت دو زمین شیرین و شور است. تشنگان قدرت وقتی به قدرت میرسند، آنچه دلشان میخواهد میکنند و نه آنچه باید بکنند. به همین دلیل، نعمت خدا را خراب میکنند. «ألم تر إلی الّذین بدلوا نعمه الله کفراً و أحلوا قومهم دار البوار جهنم یصلونها و بئس القرار» اما شیفتگان خدمت، مانند رودخانه آب شیریناند؛ هر که از آن مصرف کند، تمام صفات خوب در او زنده میشود. مانند شهدا که سالها آب حیاتبخش ولایتالله را نوشیدند.
دلا بنوش از این آب و زنده شو جاوید
مگو که چشمه حیوان فسانه است و محال
اما تشنگان قدرت باران رحمت الهی را با نمک قدرتطلبی خود به رودخانه آب شور تبدیل میکنند و هر که از آن مصرف کند، تمام صفات حسنه در قلب او میمیرد و بعد از سالها به چیزی مانند اشقیای کربلا تبدیل میشود.
رهبری چون شیفته خدمت بود، وقتی باران حاکمیت جمهوری اسلامی بر او بارید، از دست و زبان او جز خدمت به مردم چیزی صادر نشد. امام راحل، هشت سال شاهد این ماجرا بود و بارها او را آزمود.
در مورد آن خطبه نماز جمعهای که مقام معظم رهبری در دوران ریاست جمهوری خواندند و سوءبرداشتهایی از کلام ایشان شده بود، امام (ره) نامهای که نوشته بودند را قبل از آنکه در اختیار ایشان بگذارد، در اختیار رسانهها گذاشت و او قبل از اینکه جواب نامه خود را بخواند، از رسانه شنید!
عملی که هر کس کمترین خودخواهی در او مخفی باشد، آشکار میشود و اعتراض میکند؛ اما ایشان در مقابل امام خمینی سر تعظیم فرود آورد و گفت نامه شما را زیارت کردم و سالهاست بر همین برنامه عمل میکنم. امام هم در پاسخ نوشت شما خورشیدی هستید که اطرافتان را روشن میکنید.
نتیجه همین آبِ شیرینِ حاکمیت الهی، یک بنده به تمام معنا شد، به طوری که وقتی در این امتحان انتخابات، یک طرف دعوت به راهپیمایی و نافرمانی از قانون کرد، اگر ذرهای خودخواهی در رهبری بود، از قدرت استفاده میکرد و طرفداران آنها عصبیتر میشدند، اما تاکنون همهگونه بیانیه و اطلاعیه دادهاند و هرچه داشتهاند بر قلم و بر زبان آوردهاند؛ اما رهبری تنها موعظه و روشنگری کرده است.