نظام سلطه یا عادلانه
⁉️ نظام سلطه یا عادلانه؛ مسئله این است…
📝 در سالهای اخیر یکی از خطاهای رایج در تحلیل تقابل ایران و آمریکا، تقلیل یک رویارویی عمیق و تاریخی به چند پرونده فنی و مقطعی بوده است. گویی همه اختلافها در چند بند توافق یا چند گزارش نظارتی خلاصه میشود. این نگاه آگاهانه یا ناآگاهانه صورتمسئله را وارونه میکند و اجازه نمیدهد ریشه واقعی مسئله دیده شود. آنچه امروز میان ایران و آمریکا جریان دارد نه یک اختلاف موردی بلکه مواجهه دو نگاه متفاوت به قدرت، عدالت و نظم جهانی است.
🔸 آمریکا و متحدانش طی دههها کوشیدهاند نظم خاصی را بر جهان تحمیل کنند، نظمی که در آن تصمیمگیریهای کلان جهانی در اتاقهای بسته چند قدرت محدود انجام میشود و سایر کشورها یا باید تبعیت کنند یا هزینه بپردازند. در این نظم، قانون تا جایی معتبر است که منافع قدرتهای مسلط را تهدید نکند. تحریمهای فراگیر علیه ملتها، حمایت آشکار از اشغالگری، سکوت در برابر جنایتهای جنگی و برخورد دوگانه با مفاهیمی مانند حقوق بشر بخشی از واقعیت عینی این ساختار ناعادلانه است.
🔹️ ایران از نخستین سالهای پس از انقلاب عملاً در برابر این منطق ایستاده است. نه به این دلیل که بهدنبال تنشسازی یا ماجراجویی بوده بلکه از آن رو که پذیرش این نظم به معنای چشمپوشی از استقلال، هویت و حق تصمیمگیری ملی است. ایران به نماد مقاومت در برابر زورگویی و تحکم تبدیل شد، نمادی که اگرچه هزینهساز است اما برای بسیاری از ملتها قابل فهم و الهامبخش است.
🔸 آمریکا در این میان تلاش کرده با برجستهسازی موضوعاتی مانند برنامه هستهای، چهرهای امنیتی از ایران بسازد و افکار عمومی جهان را از ریشه اصلی اختلاف منحرف کند. اما تجربه نشان داده حتی در مقاطعی که ایران بیشترین سطح شفافیت و همکاری را پذیرفته، فشارها کاهش نیافته، تحریمها ادامه پیدا کرده، تهدیدها باقی مانده و ادبیات خصمانه تشدید شده است. این رفتار متناقض، خود بهترین شاهد است که مسئله اصلی نه یک پرونده خاص بلکه اصل ایستادگی ایران در برابر نظم مسلط است. البته همین نظم حاکم آمریکایی نیز در حال افول بوده و آمریکا دیگر توانی برای محافظت از آن را ندارد و عملاً دوران گذار بینالمللی شروع شده است.
🎙مقام معظم رهبری:«سخن از بحث هستهئی و چیزهائی از قبیل آن نیست. سخن از مقابله با نظم ناعادلانه و تحکّم نظام سلطه در جهان کنونی، و روی آوردن به نظام عادلانهی ملّی و بینالمللی اسلامی است. این است دعویِ بزرگی که ایران اسلامی پرچم آن را برافراشته و زورگویان فاسد و مفسد را برآشفته است.»
🔻 این گزاره جمعبندی تجربهای طولانی از مواجهه با آمریکا و متحدانش است. نظم مورد نظر آمریکا، نظمی است که در آن قدرت جای حق را گرفته است. کشوری که زور بیشتری دارد روایت خود را بهعنوان قانون معرفی و دیگران را به تمکین وادار میکند. در چنین چارچوبی طبیعی است که طرح ایده یک نظم عادلانه آن هم با پشتوانه گفتمان اسلامی و استقلالطلبانه، خشم و نگرانی قدرتهای مسلط را برانگیزد. این خشم از سر دغدغه امنیت جهانی نیست بلکه ناشی از به خطر افتادن یک انحصار تاریخی است.
🔹️ در این میان رسانههای وابسته به جریان سلطه میکوشند تقابل ایران و آمریکا را بهصورت یک نزاع غیرمنطقی و پرهزینه تصویر کنند گویی مشکل از «سرسختی» ایران است نه از ساختار ناعادلانهای که اجازه تنفس مستقل به کشورها نمیدهد. این روایتسازی عامدانه نقش آمریکا را بهعنوان بازیگر اصلی فشار پنهان میکند و مسئولیت تنشها را بر دوش قربانی میاندازد.
🔸 باید پذیرفت که منازعه ایران و آمریکا منازعهای کوتاهمدت و قابل حل با چند توافق محدود نیست. این تقابل ریشه در دو نگاه متفاوت به جهان دارد: یک نگاه که عدالت را تابع قدرت میداند و نگاه دیگر که قدرت را در خدمت عدالت میخواهد. تا زمانی که این شکاف فکری و سیاسی وجود دارد بهانهها تغییر میکنند اما اصل تقابل باقی میماند.
🔹️ آنچه امروز جریان دارد صرفاً یک چالش سیاسی نیست بلکه بخشی از یک جدال تاریخی بر سر آینده نظم جهانی است، جدالی که ایران یکی از بازیگران اصلی آن شده است و جایگاه بازیگران در نظم بعدی بستگی به نوع کنشگری در دوران گذار بینالمللی دارد.