گاهی تبعیض نابجا میان افراد،حسادت آنان را بر می انگیزد.مثلا پدر یا مادری به یکی از فرزندانش اظهار علاقه بیشتری می کند ،این عمل باعث حسادت دیگر فرزندان می شود .

گاهی مردم توجیه نیستند و شرایط را یکسان می پندارند و همین که یک برتری و امتیازی دیدند حسادت می ورزند .در حالی که اگر حکمت و دلیل تفاوت ها بدانند آرام می شوند .

حسادت در خاندان نبوت نیز پیدا می شود ، همانگونه که در خانه حضرت یعقوب ، حسادت فرزندان ،آنان را به چاه افکندن برادر وادار کرد .

دامنه حسادت نسبت به نعمت های مادی نیست ، بلکه گاهی نسبت به ایمان افراد حسادت می شود و می خواهند آنان را به کفر برگردانند.«یردونکم من بعد ایمانکم کفارا حسدا»بقره.109

روشن است که حسادت ، آرزوی نابودی نعمت دیگران است ، وگرنه درخواست نعمت از خداوند ، حسادت نیست .چنانکه سلیمان از خداوند حکومتی بی نظیر خواست :«ملکا لا ینبغی لاحد»ص35 و حضرت علی علیه السلام در دعای کمیل از خداوند می خواهد که نصیب او بیشتر باشد و قرب او به خداوند نیز بیشتر باشد .«و اجعلنی من احسن عبیدک نصیبا عندک و اقربهم منزله منک ..»

برای درمان حسادت باید اینگونه فکر کرد :

دنیا ، کوتاه و کوچک است و غصه برای آن ارزشی ندارد.

ما نیز نعمت هایی داریم که دیگران ندارند .

نعمت ها بر اساس حکمت تقسیم شده است،گرچه ما حکمت آن ندانیم آنکه نعمتش بیشتر است ، مسئولیتش بیشتر است .

بدانیم که حسادت ما بی نتیجه است و خداوند به خاطر اینکه بنده چشم دیدن نعمتی را ندارد لطف خود را قطع نمی کند و فقط خودمان را رنج می دهیم .

 

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1403-02-10] [ 12:26:00 ب.ظ ]