صحبتهای شنیدنی سرکار خانم حیدری همسر شهید حاج حسن تهرانی مقدم(پدر موشکی ایران)
شهید طهرانی بدون وقت قبلی هر موقع شبانه روز میتونستند برن دیدار آقا و موضوعات و مشکلات رو با ایشون در میون بزارن
ی روز برگه ای توی جیبشون بود و شدیداً تو فکر بودن .پرسیدم چیزی شده گفتند به مساله مهمی برخوردم که حلش از عهده من بر نمیاد گفتم چه مسآله ای ؟برگه رو از جیبشون در آوردن مثل مسآله فیزیک و ریاضی بود گفتم کسی هست علمش در حد این مسائل باشه گفتند میرم پیش آقا ببینم چه راهی به فکرشون میرسه این مساله رو توی ایران نمیشه حل کرد اگرم حل نشه امور موشکی ابتر میمونه رفتند محضر آقاچند روز بعدبرگشتند منزلما هر هفته ۲ یا ۳ بار منزل رو مجبور بودیم عوض کنیم و جای دیگه مستقر بشیمایشون خودشون تماس میگرفتند و هماهنگ میکردند ما با افرادی بریم آدرس جدیدرفتیم ایشون خودشون جلوتر از ما اونجا بودنحال خوشی داشتند و انگار شادی توی صورتشون معلوم بودپرسیدم چقدر خوشحال به نظر میاینگفتند اون مسآله حل شدگفتم میشه منم برگه رو ببینمکدوم دانشمند حلش کردگفتند نه الان نمیشهشاید بعدا براتون آوردمشاصرارکردم چطور حل شدگفتند رفتم پیش حضرت آقاهنوز چیزی نگفته بودم برگه رو گرفتند گفتند نگران نباش حل میشهخودشون با برگه رفتند داخل اتاقحدود ۱۵ دقیقه بعد منو صدا زدند رفتم توی اتاقفقط آقا بودند و سجاده پهنبرگه رو دادند به منجوابش زیر برگه نوشته بودمبهوت موندمچک کردم و در ناباوری حل شده بوداما ی نکته اون نوشته دست خط آقا نبود و مطمئنم آقا صاحب الزمان علیه السلام حلش کرده بودندچون اون مساله ای نبود که به ۱۵ دقیقه حل بشه حتی یک دانشمند هم باید روزها روش کار میکردمن اینو با گوش خودم شنیدم.
خانم شهید طهرانی میگفتند حواستونو به رهبر بدین که ایشون رابطه مستقیم با آقا صاحب الزمان علیه السلام دارند