دیروز، امروز و فردا در آیینه کلام امیر مؤمنان
📚 دیروز، امروز و فردا در آیینه کلام امیر مؤمنان
📗 « ذِمَّتِي بِمَا أَقُولُ رَهِينَةٌ وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ» تاریخ، همواره صحنه تکرار آزمونهای بزرگ بوده است؛ آزمونهایی که با تغییر چهرهها، صورت عوض میکنند اما در محتوا تفاوتی ندارند. تقابل حق و باطل، میدان سنجش ایمان، آزمون مسئولیتپذیری نخبگان و کارگزاران و امتحان پایداری تودهها، نه متعلق به یک مقطع خاص، بلکه حقیقتی جاری در طول حیات بشر است.
👌 در چنین بستری، سخن امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نه گزارش یک دوره تاریخی، بلکه نقشه تبیین دیروز، امروز و فردای جامعه است. خطبه شانزدهم نهجالبلاغه آیینهای برای نشان دادن ابعاد این راه است؛ خطبهای که در آستانه آغاز حکومت علوی در شهر مدینه ، هم هشدار است و هم ترسیم مسیر نجات.
📝 امیرالمؤمنین سخن خود را با اعلام مسئولیت آغاز میکند؛ آنچه میگوید را ضمانت میکند و خود را در برابر آن پاسخگو میداند. این آغاز، صرفاً یک تصریح اخلاقی نیست، بلکه اعلام یک الگوی حکمرانی است: حکومتی که پیش از مطالبه از مردم، خود را متعهد میداند.
📕 سپس به نقش «عبرت» در زنده ماندن تقوا اشاره میکند؛ تقوا محصول دیدن تاریخ و عبرت گرفتن از سقوط جوامعی است که بهتدریج در دام شبهه و هوسها افتادند. جامعهای که حافظه تاریخی خود را از دست بدهد، دیر یا زود همان راه را دوباره میرود و می فرماید: « إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ».
📔 حضرت هشدار میدهند که دوران پس از بیعت، دوران آرامش ظاهری نیست؛ بلکه زمان گداختن کوره امتحان است. و میفرماید:«لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ » تشبیه جامعه به غذایی در دیگ یا دانههایی در غربال نشان میدهد که تحولات بزرگ با پالایش همراهاند. در این فرآیند، جایگاهها جابهجا میشود؛ آنان که ناحق پیش افتادند عقب مینشینند و آنان که به حق کنار زده شده بودند مجال ظهور مییابند.
📓 واقعیتی عبرتآموز این است که هیچ جامعهای بدون هزینه به عدالت نمیرسد. در مسیر اصلاح، افراد و جریانها در آزمون غربالگری سنجیده میشوند. سابقه، اگر با ثبات قدم در مسیر حق همراه نباشد، ضمانتی برای نجات نیست؛ مرحله غربال تعلقها و نیتها را آشکار میکند.
📙 در بخش دیگری از خطبه، تقابل گناه و تقوا با تصویری روشن ترسیم میشود: گناه مرکبی چموش است که سوار خود را میبرد و تقوا مرکبی رام که زمامش در دست انسان است و به مقصد میرساند؛ تقوا محدودیت نیست، امکان حرکت مطمئن است. سپس به قاعدهای دائمی اشاره میشود: حق و باطل همیشه در کنار هماند و هر کدام پیروانی دارند. کثرت باطل نه نشانه حقانیت است و نه دلیل پیروزی نهایی. جامعهای که معیار تشخیص را عدد و هیاهو قرار دهد، در تشخیص مسیر دچار خطا میشود؛ بهویژه در دوران فتنه.
📘 در ادامه، مردم از منظر حرکت در مسیر حق به سه گروه تقسیم میشوند: پیشگامان نجاتیافته، کندروان امیدوار و مقصران ساقط. این تقسیمبندی واقعبینانه است؛ بیشترین ریزشها از ناحیه خستگی، تردید و تعلل رخ میدهد.
حضرت بر «راه میانه» تأکید میکنند؛ راهی که نه افراط است و نه تفریط.
📗 صراط مستقیم همان مسیر روشن الهی است که قرآن و سنت پیامبر آن را ترسیم کردهاند و بدون معیار و ولایت قابل تشخیص نیست. از همینرو نسبت به مدعیان دروغین امامت هشدار میدهند؛ کسانی که خود گمراهاند و دیگران را نیز میکشانند.
🔚 در پایان، توصیهها رنگی اجتماعی و ترمیمگرانه میگیرد: پرهیز از دستهبندیهای منافقانه، تلاش برای اصلاح روابط، حفظ وحدت و بهرهگیری از فرصت توبه؛ جامعه سالم اختلاف را به گسست تبدیل نمیکند. ستایش حقیقی تنها شایسته خداست و در لغزشها باید نخست به خویش بازگشت.
👈 این خطبه به متنی فرازمان و فرامکان بدل میشود؛ آزمونها تکرار میشوند و چهرهها تغییر میکنند، اما معیارها ثابتاند. جامعهای که عبرت بگیرد، از غربال نهراسد، فریب کثرت را نخورد و راه میانه را گم نکند، از سختترین دورهها سربلند عبور میکند.
⚠ خطبه شانزدهم، دعوت به بیداری پیش از هزینهدادن است؛ هشداری که اگر شنیده نشود، تاریخ دوباره خود را با زخمی تازه تکرار خواهد کرد.