بوعلی سینا بر بالین بیماری آمد که در ضمیر پنهان , عشق سوزانی داشت و نمی توانست به زبان آورد ,نبض او را دست گرفت وکسی که نام های محلات شهر را می دانست یک یک آن ها را به زبان آورد .چون به نام یکی از محلات رسید ,نبض بیمار حرکتشدیدی کرد .بوعلی دستور داد کوچه های این محل را نام برد.نام یکی از کوچه ها نیز نبض مریض را به سختی حرکت داد.خلاصه نام خانه های آن کوچه و نام اشخاص آن را بردند تا نام دختری را بر زبان آوردند ,نبض حرکت شدیدتری کرد.بوعلی گفت:این بیمار به دختری که در فلان منزل است ,دل بسته و عاشق است .بوعلی از طریق حرکات نبض به این عشق پنهانی واقف شد .لغت نامه دهخدا ص 644