وقتی وجدان فرهنگی در سکوت میمیرد ▫️روایت وارونه شبکه نمایش خانگی
💢وقتی وجدان فرهنگی در سکوت میمیرد
▫️روایت وارونه شبکه نمایش خانگی
🔹این روزها، شبکه نمایش خانگی بهجای آنکه تکیه گاه فرهنگ باشند، به صحنه مسابقه برای جذب مخاطب به هر قیمت تبدیل شده است.
🔸تصویر زنان، شوخی، ثروت و تجمل، به کالایی برای جلب نگاه مخاطب بدل شده؛ و آنچه گم شده، وجدان فرهنگی جامعه است.
🔹قرار بود شبکه نمایش خانگی مکمل رسانه ملی باشد، اما به تدریج خود را به نسخه ایرانی پلتفرم های لذت محور غربی بدل کرد؛ جایی که اخلاق، تنها در حد یک دیالوگ تزئینی باقی میماند و حیا و ارزش، در قابِ طنز و تحقیر مصرف میشود.
🔸آیا واقعاً رسالت شبکه نمایش خانگی فقط سرگرمی است؟ وقتی جامعه در بحران اخلاقی و بیاعتمادی دستوپا میزند، آیا رواست که تولیدات داخلی نیز به ترویج «بیتفاوتی اخلاقی» دامن بزنند؟ شبکهای که تنها به دنبال «ترند شدن» باشد، دیر یا زود مخاطب خود را از دست میدهد؛ زیرا انسان، در نهایت، به سرپناه اخلاق نیاز دارد نه هیجان لحظهای.
🔹شبکه نمایش خانگی امروز، اگر میخواهد از حاشیهها عبور کند، باید صدای وجدان فرهنگی خود را دوباره بشنود. باید بداند که فرهنگ ملی، با قهقهه و اغوا زنده نمیماند؛ با پیام، معنا و مسئولیت زنده میماند.
🔸ما از شبکه نمایش خانگی نمیخواهیم موعظه کند؛ فقط میخواهیم «تصویر شرافت انسانی» را به مخاطب برگرداند. در کشوری که ریشه اش در ایمان و حیاست، نمایش بی قید و ابتذال محور، نه پیشرفت است، نه هنر که انحراف است.
🔹اگر شبکه نمایش خانگی نخواهد نقش خود را در بازسازی اخلاق جمعی بپذیرد، جامعه دیر یا زود هزینهاش را خواهد پرداخت.
🔸وجدان فرهنگی را نمیتوان به «لایک و فروش اشتراک» فروخت. این وجدان، اگر خاموش شود، دیگر هیچ تیزر و سریالی نمیتواند بیدارش کند.
🔹چه شده که سلبریتی و چهره محبوب دیروز، به بازیگر اصلی تخریب عفت عمومی بدل شده؟ آیا پول و شهرت، آنقدر میارزد که انسان، حرمت نگاهها و حیا را بفروشد؟ چه معاملهی شومی است اینکه «ارزش» را قربانی «دستمزد» میکند و از پشت پرده، به ترویج بیپروایی و وقاحت در قابهای خانگی کمک مینماید؟
🔸ما به هنرمندانی میبالیدیم که وجدان جامعه بودند؛ اما امروز برخی از آنان، به ویترین ابتذال بدل شدهاند. در این رقابت برای جلب مخاطب و جذب اسپانسر، فراموش کردهاند که هر لبخند بیقید و هر دیالوگ شهوت برانگیز، ضربهای است بر روح دختران و پسران این سرزمین. اما تقصیر فقط از آنان نیست. مدیران فرهنگی و ناظران محتوا کجایند؟ آیا مأموریتشان فقط تماشای سقوط اخلاق است؟ چطور اجازه میدهند شبکه نمایش خانگی، به جولانگاه عادی سازی روابط ناسالم و سست کردن بنیان عفت اجتماعی بدل شود؟ آیا «مدیریت فرهنگی» یعنی سکوت در برابر انحراف؟ اگر پاسدار ارزشها نیستید، پس پاسدار چه هستید؟ این جامعه با خون شهیدان بنا شده؛ با حیا و غیرت مادران و با ایمان مردانش دوام آورده است. حالا چگونه برخی از همین مدیران، بیتفاوت، تماشاگر فروپاشی نرم اخلاق در قابهای رنگی شدهاند؟
🛑هشدار آخر:
▫️فرهنگ اگر از دست برود، هیچ بازسازی ای کارساز نیست. وقتی هنرمند، بیعفتی را هنر بداند و مدیر، بی مسئولیتی را تدبیر، نه شبکه میماند، نه اعتماد، نه ایمان.
▪️سلبریتی ها اگر وجدان فرهنگی خود را نفروشند، و مدیران اگر دوباره به مأموریت خود بازگردند، هنوز میتوان عفت عمومی را نجات داد.
▫️اما اگر این روند ادامه یابد، فردا دیر است، خیلی دیر.
✍به قلم حجت الاسلام والمسلمین دکتر عبدالله جلالی