مهتاب معاون فرهنگی حوزه علمیه صدیقه طاهره س نوشهر
تمیثیلات ،مطالب کوتاه قابل استفاده در منبر ،مصداقی و قابل هضم و روانشناسی

 
  مصادیق استخفاف و بی اهمیتی به نماز ...

بعض ها نماز را نمی شناسند؛

بعضی ها آن را بلد نیسند؛

بعضی ها شرایط صحیح بودن آن را نمی دانند؛

بعضی ها شرایط قبول بودن آن را نمیدانند؛

بعضی ها شرایط کمال آن را نمی دانند؛

بعضی نماز را در اول وقت نمی خوانند؛

بعضی نسبت به نماز فرزندانشان توصیه ای ندارند؛

بعضی نسب به صدای اذان بی اعتنا هستند؛

بعضی با عجله می خوانند که سجده آنان در روایات به نوک زدن کلاغ تشبیه شده است؛الکافی ج۳،ص۲۶۸

بعضی هر چیزی را بر نماز ترجیح می دهند(ورزش،فیلم،غذاخوردن،گفتگو ،عروسی و….)

بعضی اگر در ماشین نشسته لاشند و وسیله ای از او به بیرون پرت شود،فریاد می زند تا ماشین را متوقف کنند؛ولی اگر وقت نماز برسد ،هیچ گونه تحرکی از خود نشان نمی دهنند!

چه بسیار نمازهایی که به علت عروسی یا  عزاداری ها،یا رها می شود یا به آخر وقت موکول می شود!

چه بسیار شهرک هایی که همه ی امکانات در آن وجود دارد ،جز مسجد!

چه بسیار روحانیونی که پست های اداری و رسمی آنان را از امام جماعت شدن محروم کرده است!

چه بسیار مساجدی که دربشان بسته و متروکه شده اند ودر  آن اقامه نماز جماعت نمی شود!

چه بسیار موقوفاتی که برای نماز و مسجد است و در جای خود هزینه نمی شود!

چه بسیار هیئت امناهایی که کارایی لازم را ندارند!

چه بسیار پرواز هایی که از مبدا تا مقصد ،برنامه ریزی برایمراعات وقت نماز در آنها صورت نمیگیرد!

چه بسیار مراکز اجتماع مردم که نمازخانه ای در شان آنجا ندارند!

تمام این موارد استخفاف نماز است و کسانی که مرتکب این استخفاف شده اندو بودجه های فرهنگی را در غالب دیگری هزینه می کنند،باید در پیشگاه خداوند متعال پاسخ گو باشند.

شما قضاوت کنید که تا کنون چند فیلم برای آموزش نماز و اسرار آن ساخته شده است و چقدر فیلم برای آموزش شیرینی پزی،طباخی،کارهای دستی و…؟!

فکر نکنم (جز افراد نادر)کسی بتواند جواب یا عذر قابل قبولی برای این همه استخفاف داشته باشد…..

 

موضوعات: بدون موضوع
[جمعه 1403-01-31] [ 09:06:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  دیگه هیچوقت به مسجد نمیرم....چرا مسجد وقتی!!!!! ...

زنی به روحانی مسجد گفت:
من نمی‌خوام در مسجد حضور داشته باشم!

روحانی گفت: می‌تونم بپرسم چرا؟

زن جواب داد: چون یک عده را می‌بینم که دارند با گوشی صحبت می‌کنند،
عده‌ای در حال پیامک فرستادن  در حین دعا خواندن هستند،
بعضی‌ها غیبت می‌کنند و شایعه پراکنی می‌کنند،
بعضی فقط جسمشان این‌جاست،
بعضی‌ها خوابند،
بعضی‌ها به من خیره شده‌اند…

روحانی ساکت بود..بعد گفت:
می‌توانم از شما بخواهم کاری برای من انجام دهید قبل از اینکه تصمیم آخر خود را بگیرید؟

زن گفت: حتما چه کاری هست؟

روحانی گفت: می‌خواهم لیوانی آب را در دست بگیرید و دو مرتبه دور مسجد بگردید و نگذارید هیچ آبی از آن بیرون بریزد.

زن گفت: بله می‌توانم! زن لیوان را گرفت و دو بار به دور مسجد گردید، برگشت و گفت: انجام دادم!

روحانی پرسید: کسی را دیدی که با گوشی در حال حرف زدن باشد؟
کسی را دیدی که غیبت کند؟
کسی را دیدی که فکرش جای دیگر باشد؟
کسی را دیدی که خوابیده باشد؟

زن گفت: نمی‌توانستم چیزی ببینم چون همه حواس من به لیوان آب بود تا چیزی از آن بیرون نریزد…

روحانی گفت: وقتی به مسجد می‌آیید باید همه حواس و تمرکزتان به «خدا» باشد.
برای همین است که حضرت محمد (ص) فرمود «مرا پیروی کنید» و نگفت که مسلمانان را دنبال کنید!
نگذارید رابطه شما با خدا به رابطه بقیه با خدا ربط پیدا کند.
بگذارید این رابطه با چگونگی تمرکز تان بر خدا مشخص شود.

نگاهمان به خداوند باشد نه زندگی دیگران و قضاوت کردنشان.
مَثل این خانم مثال حال خیلی از مردم این زمانه هستش که همه کارهای خداپسندانه را به دلیل بد کرداری بعضی از مسؤولین و افراد مذهبی نما کنار گذاشته اند!
و آن جمله امام علی ع را فراموش کردن، که راه حق را با خود حق مقایسه کن نه با افرادی که خود را به حق منتسب می‌کنند.

اللهم عجل لولیک الفرج🤲

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1403-01-30] [ 08:23:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  حدیث پیامبر در مورد سوره حمد. خیلی جالب خیییییییییلییییی ...

در کتاب عیون الرضا علیه السلام در حدیثی از رسول اکرم صلوات الله علیه میخوانیم:

خداوند متعال چنین فرموده : سوره ی حمد را میان خودم و بنده ام تقسیم کردم نیمی از آن برای من،و نیمی از آن برای بنده من است،و بنده ی من حق دارد هر چه را می خواهداز من بخواهد:

هنگامی که بنده میگوید: بسم الله الرحمن الرحیم،خداوند بزرگ می فرماید:بنده ام به نام من آغاز کرده و بر من است که کارهای او را به آخر برسانم و در همه حال او را پربرکت کنم.

و هنگامیکه میگوید:الحمدلله رب العالمین،خداوند بزرگ می فرماید:بنده ام مرا حمد و ستایش کرد،و دانست نعمت هائی را که دارد از ناحیه من است، و بلاها را نیز من از او دور کردم،گواه باشید که من نعمت های سرای آخرت را بر نعمت های دنیایی او می افزایم،و بلاهای آن جهان را نیز از او دفع می کنم،همان گونه که بلاهای دنیا را دفع کردم.

و هنگامی که میگوید:الرحمن الرحیم،خداوند می گوید :بنده ام گواه داد که من رحمان و رحیمم،گواه باشید بهره ی او را از رحمتم فراوان کنم ،و سهم او را از عطایم افزون می سازم.

هنگامیکه می گوید:مالک یوم الدین،او میفرماید:گواه باشید همان گونه که او حاکمیت و مالکیت روز جزا را از ان من دانسته ،من در روز حساب،حسابش را آسان می کنم،حسناتش را می پذیرم ، و از سیئاتش صرف نظر میکنم.

هنگامی که میگوید: ایاک نعبد،خداوند بزرگ میفرماید :بنده ام راست می گوید،تنها مرا پرستش میکند،من شما را گواه می گیرم بر این عبادت خالص،ثوابی به او میدهم که همه کسانی که مخالف این بودند به حال او غبطه خورند.

هنگامی که می گوید :ایاک نستعین،خداوند می گوید:بنده ام از من یاری جسته ،و تنها بمن پناه آورده،گواه باشید من او را در کارهایش کمک میکنم،در سختی ها به فریادش میرسم ،و در روز پریشانی دستش را میگیرم.

و هنگامی که میگوید:اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولاالضالین،خداوند می گوید:این خواسته ی بنده ام برآورده است ،و او هرچه میخواهد از من بخواهد که من اجابت خواهم کرد آنچه امید دارد، به او میبخشم و از آنچه بیم دارد ایمنش میسازم.

 

 

موضوعات: بدون موضوع
 [ 07:46:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  یک بازی!!!!(سی نفر از اعضای مهم زندگیت رو بگو ) ...

💔 *باهمسرم تا همیشه*🌹🌹
*قابل توجه متاهلین عزیز جالبه حتماتاآخر بخونید…..*
*روزی  استاد روانشناسی وارد* *کلاس شد و به دانشجویانش گفت: ” امروز میخواهیم بازی کنیم!‌"*
*سپس از آنان خواست که فردی بصورت داوطلبانه به سمت تخته برود.*

*خانمی داوطلب این کار شد.*
*استاد از او خواست اسامی سی نفر از مهمترین افراد زندگیش را روی تخته بنویسد.*
*آن خانم اسامی اعضای خانواده, بستگان, دوستان , هم کلاسی ها و همسایگانش را نوشت.*

*سپس استاد از او خواست نام سه نفر را پاک کند که کمتر از بقیه مهم بودند.*
*زن ,اسامی هم کلاسی هایش را پاک کرد.*
*سپس استاد دو باره از او خواست نام پنج نفر دیگر را پاک کند.*

*زن اسامی همسایگانش را پاک کرد.*
*این ادامه داشت تا اینکه فقط اسم چهار نفر بر روی تخته باقی ماند;*
*نام : مادر/پدر/همسر/و تنها پسرش …*
*کلاس را سکوتی مطلق فرا گرفته بود. چون حالا همه میدانستند این دیگر برای آن خانم صرفا یک بازی نبود.*

*استاد از وی خواست نام دو نفر دیگر را حذف کند.*
*کار بسیار دشواری برای آن خانم بود.*
*او با بی میلی تمام , نام پدر و مادرش را پاک کرد.*

*استاد گفت: ” لطفا یک اسم دیگر را هم حذف کنید!"*
*زن مضطرب و نگران شده بود.*
*با دستانی لرزان و چشمانی اشکبار نام پسرش را پاک کرد. و بعد بغضش ترکید و هق هق گریست …*

*استاد از او خواست سر جایش بنشیند و بعد از چند دقیقه از او پرسید: “چرا اسم همسرتان را باقی گذاشتید؟!!"*
*والدین تان بودند که شما را بزرگ کردند و شما پسرتان را به دنیا آوردید.*
*شما همیشه میتوانید همسر دیگری داشته باشید!!*
*دو باره کلاس در سکوت مطلق فرو رفت.*
*همه کنجکاو بودند تا پاسخ زن را بشنوند.*

*زن به آرامی و لحنی نجوا گونه پاسخ داد :"روزی والدینم از کنارم خواهند رفت. پسرم هم وقتی بزرگ شود برای کار یا ادامه تحصیل یا هر علت دیگری ,ترکم خواهد کرد"*
*پس تنها مردی که واقعا کل زندگی اش را با من تقسیم میکند , همسرم است!!!*
*همه دانشجویان از جای خود بلند شدند و برای آنکه زن , حقیقت زندگی را با آنان در میان گذاشته بود برایش کف زدند*
*با همسرت به از آن باش , که با خلق جهانی*
*معلم برای شاگردانش داستان کشتی مسافرتی که در دریا غرق شده بود را نقل کرد.  کشتی در دریا واژگون شد و فقط و فقط یک زوج  از مسافران این کشتی بودند که موفق شدند خود را به نزدیک قایق نجات برسانند. در قایق نجات فقط برای یکی از آن دو جا بود.. یا مرد باید میماند و یا زن…*
*اینجا بود که مرد همسرش را کنار زد و خودش به داخل قایق نجات پرید. زن در حالی که همسرش درون قایق نجات بود و خودش داخل کشتی در حال غرق شدن ایستاده بود فریاد زد و چیزی به همسرش گفت.*
*معلم از دانش آموزان پرسید: “فکر میکنید آن زن چه چیزی را به شوهرش گفت؟"*
*دانش آموزان فریاد زدند: “ازت متنفرم؟! ای کاش بهتر شناخته بودمت؟"*
*معلم متوجه پسری شد که آرام در جای خود نشسته. از پسر خواست تا به سؤال پاسخ دهد. (فکر میکنی آن زن در لحظات آخر به شوهرش چه گفت؟). پسر جواب داد: “به نظرم زن گفته: مواظب بچه مون باش!"*
*معلم با تعجب پرسید: “تو این داستانو قبلا شنیده بودی؟"*
*پسر سرش را تکان تکانی داد و گفت: “نه ولی مامان من هم قبل از اینکه* *در اثر مریضیش از دنیا بره همینو به بابام گفت (مواظب بچه مون باش!)"*
*معلم غمگین شد و گفت پاسخ  تو درست است.*
*کشتی غرق شد، مرد به خانه رفت و دخترش را به تنهایی بزرگ کرد.* *چندین سال بعد از اینکه مرد هم از دنیا رفت، یک روز دختر در حال مرتب کردن وسایل بازمانده از* *پدرش، کتاب خاطرات او را پیدا کرد. مشخص شد که در زمانی که حادثه غرق شدن کشتی اتفاق افتاد مادرش مبتلا به یک بیماری لاعلاج بود و  واپسین روزهای زندگیش را* *میگذراند.
به همین خاطر هم پدرش برای سوار شدن به قایق نجات مادرش را کنار زده بود. پدرش در دفترچه خاطراتش اینطور نوشته بود:*
*” چقدر آرزو میکردم اکنون در اعماق دریا و در کنارت باشم، اما به خاطر دخترمان مجبورم که تو را تنها بگذارم تا همیشه در آنجا بیآرامی"*
*داستان در اینجا تمام شد و کلاس در سکوتی مطلق بود.*

*گاهی در پس کارهای خوب و بد دلایل پیچیده ای وجود دارد که ما آنها را نمیدانیم یا آنقدر پیچیده اند که درک و فهم آنها بسیار سخت و دشوارست!*
… آنهاییکه مدام برای شما پیامک میفرستند از روی بیکاری نیست . به این خاطر است که شما در یاد و قلب آنها جای دارید. …
💐  دوست عزیز اینو یادت باشه*
*روزگار  “دو چيز  با  ارزشو"  از ما* *می گيره :*
دوستهای خوب و
روزهای خوب
*ولی هيچ وقت*
*نميتونه  “يه  چيزو"  از  ما  بگيره …*
*"روزهای خوبی"  که با  “دوستهای خوب” گذشت .*
*انشالله که زندگیتون پر از این روزهای” خوب” باشد .*

موضوعات: بدون موضوع
 [ 07:15:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  اهمیت دعوت به نماز ...

پیامبر ص فرمود :خداوند جانشینان مرا رحمت کند . سوال شد آنان کیانند !فرمود:کسانی که سنت و راه مرا احیاء کنند و به مردم بیاموزند :«رحم الله خلفائی فقیل یا رسول الله و من خلفاوک قال الذین یحیون سنتی و یعلمونها عبادالله»بحارالانوار ،ج 3،ص 25.

امر به معروف و دعوت به هر کار خیر و از جمله نماز که در مرکز کارهای خیر قرار دارد،نشانه دلسوزی ، تعهد ، غیرت دینی، خیرخواهی،وجدان بیدار،ایمان به  مکتب و مردم و ایمان به هدف و راه می باشد .

ما به سفارش قرآن کریم ، ماموریم که خود و خانواده خود را از آتش و قهر خدا حفظ کنیم :«یا ایها الذین امنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا »تحریم ،6 با دعوت به نماز ،به این سفارش قرآن کریم عمل کنیم .

در قرآن می خوانیم که پیامبران نگران افکار و عقاید فرزندان خود بودند و از آنان می پرسیدند :«ما تعبدون من بعدی »بقره 133.پس از مرگ من خواهید پرستید؟در جای دیگر می خوانیم که حضرت ابراهیم ع ازخدا می خواست که او و ذریه اش رابرپاکننده نماز قرار دهد :«رب اجعلنی مقیم الصلاه و من ذریتی ربنا و تقبل دعا»ابراهیم ،40 او به همین هدف آنان را در منطقه ای کوهستانی و بی آب و گیاه ، در کنار کعبه ساکن کرد و گفت:پروردگارا !من برای اقامه نماز این مکان را برای سکونت فرزندانم انتخاب کردم:«ربنا انی اسکنت من ذریتی …لیقیموا الصلاه »ابراهیم ،37

در واق افرادی که نسبت به عقاید و عبادت دیگران بی تفاوت هستند ، باید بدانند که در وجدان ، تاریخ و قایامت توبیخ می شوند . خداوند ، هم ازافراد جاهل پیمان گرفته که به سراغ علم و کشف حق بروند و هم از دانشمندان پیمان گرفته که به سراغ افراد جاهل ومنحرف بروند .

البته ممکن است همه ، دعوت به خوبی را نپذیرند ؛ولی الگوی ما انبیاء هستند که با صبر ،مقاومت ،منطق،اصرار،توکل ،کار و دعوت خود را آغاز کردند و در دعوت خود شبانه روز مشغول بودند :«قال رب انی دعوت قومی لیلا و نهارا »نوح ،5

حرف های زشت و تهمت شنیدند ، به آنان نسبت شاعر،کاهن،ساحر ، مجنون،کذاب دادند ؛به دعوت هایشان نسبت دروغ،افترا ،افسانه ، و اسطوره ؛به یارانشان نسبت اراذل و ساده لوح دادند ؛ولی آنها دراین راه از انواع شکنجه ها و تهدیدها نترسیده و تا پای جان مقاومت کردند 

درباره اینکه این دعوت به خیر شامل چه مسائلی می شود،باید گفت که در بر گیرنده مسائل زیادی است ، از جمله :دعوت به تفسیر قرآن و نهج البلاغه ، اخلاق ، کمک به دیگران ، گذشت از خطای مردم، تحصیل ، حمایت از مظلم ، مبارزه با ظالم ، صرفه جویی،عزت خواهی ، استقلال ،توکل ، خود باوری، یاس ستیزی ، امید بخشی و همه آنچه مربوط به کمال انسانی است .

اگر ما این هدایت را همراه با آثارش در نظر بگیریم که گاهی این هدایت به نسل های بعد و به زمین ها و زمان های دیگر گسترش پیدا می کند.ارزش دعوت به خیر را بیشتر درک خواهیم کرد.همچنین در خواهیم یافت که صرف هزینه های مادی و معنوی در این راه ، بهترین سرمایه گذاری است ؛چرا که می فرماید :«لان یهدی الله علی یدیک رجلا خیر لک مما طلعت علیه الشمس و غربت » الکافی ج5،ص 28 اگر خداوند متعال توسط تو یک نفر را هدایت کند ، از آنچه خورشید برآن می تابد برای تو بهتر است.

آری!هدایت کار خداست «یهدی الله »و انسان ها واسطه ای بیش نیستند :«بک رجلا»

باید دانست که اگر دعوت به خیر و معروف در جامعه انجام نشود ، این جامعه ساکت و مرده خواهد بود.

ضمنا اگر برای خوبی ها ، تبلیغ ، توصیه و سفارش نباشد ، زمینه تسلط اشرار بر اهل ایمان فراهم می گردد.

دعوت به نماز ، دعوت به بزرگترین معروف هاست و تمام برکات امر به معروف در آن نهفته است .

دعوت به نماز ،دعوت به حق است که مشمول آیه «و تواصوا بالحق»عصر ،3می شود .

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1403-01-29] [ 10:31:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت