سهر :بیداری در شب،سحر :سپیده دم ، نزدیک صبح
در میان نمازها نافله ، به نافله شب سفارش شده است ، اگر هیچ نافله نمی خوانی لاقل نافله شب را ترک مکن ، سحر بلند شو ، مانند خروسها که برای ذکر خدا بیدار می شوند اگر حال نداری یازده رکعت بخوانی لاقل یک رکعت آخر را بخوان ، اگر باز هم حال نداری بلند شو و یک یارب بگو و بخواب ، سحرها بلند شو و استغفار کن و قرآن بخوان .
جوانی در مسجد گوهرشاد به آیت الله مجتهد تهرانی رسید و پرسید اگر لباس چربی بگیرد با صابونیا مواد پاک کننده آن را پاک می کنیم اگر قلب ما زنگار گرفت چگونه آن را جلا دهیم :گفت سحرها قرآن بخوان و استغفار کن .حضرت رسول اکرم ص فرمودند :به درستی که قلبها زنگ می زند همان طور که آهن زنگ می زند و همانا جلای آنها قرائت قرآن است . حضرت ایت الله مجتهد تهرانی فرمودند :از خدا بخواه لذت عبادت و نماز شب را به تو بچشاند آن وقت دیگر ساعت لازم نداری که کوک کنی ما که ساعت کوک می کنیم مریض هستیم روحمان مریض است مگر خروس ساعت کوک می کند!!!
کم زخروسی مباش مشت پری بیش نیست
از سر شب تا به سحر ذکر خدا می کند.

دلیل شریف بودن ائمه علیهما السلام
محمد بن موسی بن نصر رازی می گوید که از پدرم شنیدم که همیشه می گفت مردی نزد امام رضا علیه السلام آمد و به ایشان عرض کرد قسم به خدا که در روی زمین مردی که پدرش از پدر تو شریف تر باشد ندیده ام .امام رضا فرمودند :پدران مرا تقوا شریف کرده است و طاعت خداوند آنها را بهرمند کرده است .بله !امام چهارم با اینکه زین العابدین بود و سید الساجدین بود و اهل دعا و عبادت و سجده های طولانی بود ولی همیشه می فرمود :چه کسی قدرت دارد عبادتهای جدم علی علیه السلام را بجا آورد؟
معروف است که امیرالمومنین؛ علی علیه السلام شبی هزار رکعت نماز می خواند به فقرا رسیدگی می کرد بعد به نخلستان می رفت و با خدا ی خودش مناجات می کرد.
لذا امام رضا علیه السلام فرمود:تقوا و طاعت خداوند پدران مرا شرافت داده است .
ما هم اگر مدعی پیروی از اهل بیت و شیعه بودن هستیم باید اهل تقوا و عبادت باشیم نه اینکه به نمازمان هم پایبند نباشیم نه اینکه نماز صبحمان هم قضا شود نه اینکه پول را بیشتر از عبادت و مناجات دوست داشته باشیم و وقت نماز مغازمان را برای نماز نبندیم

صبر بر سختیها در راه اهل بیت
آقا سید کریم پینه دوز حدود نود سال پیش از دنیا رفت ،از اولیای خدا بود . یک روز صاحب خانه اش جوابش کرد و وسایلش را از خانه بیرون ریخت پول زیادی هم نداشت که جای دیگری اجاره کند در کوچه روی همین وسایلش نشسته بود که یک دفعه امام زمان علیه السلام را دیدند . حضرت فرمودند آقا سیدکریم حالت چطور است ؟
عرض کرد آقاجان خودتان که می بینید چه وضعیتی دارم حضرت فرمودند اگر ما اهل بیت را می خواهی باید بر این مصیبت ها و سختی ها صبر کنی .
حضرت تشریف بردند و بدون اینکه آقا سید کریم به کسی چیزی بگوید فردا یکی از تجار تهران با خواب دیدن امام زمان همان خانه را برای آقا سید کریم خرید

غنی ترین مردم
عثمان دو غلام خود را بههمراه دویست دینار به سوی اباذر که او را به ربذه تبعید کرده بود فرستاد و گفت به اباذر بگویید عثمان سلام رساند و گفت از این دویست دینار برای زندگی خود کمک بگیر .
وقتی آن دو نفر نزد اباذر رفتند اباذر گفت آیا به دیگران هم این دویست دینار داده شده یا فقط برای من فرستاده شده است ؟گفتند فقط به تو داده شده است
اباذر گفت من هم یکی از مسلمانان هستم و به اندازه خودم پول دارم .آنها گفتند عثمان گفته این دویست دینار از مال خودم است و از بیت المال نیست و مخلوط به حرام نیست حلال است .اباذر گفت من این به این پول نیاز ندارم من شب را در حالی به صبح رساندم که از غنی ترین مرم بودم.
آن دو نفر گفتند ما که در خانه تو چیزی ندیدیم پس چطور می گویی من از بی نیاز ترین مردم هستم . اباذر گفتت چرا !زیر همین پارچه تکه ای نان جو هست چند روز است که با همین نان جو زندگی می کنم من احتیاجی به این دینارها ندارم .
بخدا قسم من این پولها را نمی گیرم چون من در حالی شب را به صبح رساندم که با ولایت علی بن ابی طالب و خاندانش بی نیاز ترین مردم بوده ام . امامانی که هدایت گر هستند و راضی به خدا و مرضی او هستند ومن از رسول خدا شنیدم که فرمود کسی که با ولایت اینان باشد بی نیاز ترین مردم است.
و دروغ نمی گویم چون برای پیرمردی مثل من زشت است دروغ بگوید.
این دویست دینار را به عثمان پس بدهید و به او بگویید من به این پول و اموال تو نیازی ندارم و خدا بین من و تو حکم می کند .ببینید چقدر اباذر مناعت طبع و عزت داشت . حتی از حلال هم پرهیزی می کرد با آنک فقیر بود به کسی رو نمی انداخت .حالا بعضی از حرم هم نمی گذرند و برای رسیدن به کمی مال بیشتر از هیچ کاری دریغ نمی کنند .

مبحت به خدا و رسول اکرم
شخصی وقت نماز ظهر نزد رسول خدا در مسجد آمد و سوال کرد:«قیامت چه زمانی است ؟»
رسول خدا چون وقت نماز بود پاسخش را ندادند و ایستادند به نماز بعد از نماز فرمودند :«چه کسی سوال کرد که قیامت چه زمانی است ؟»
آن شخص نزدیک شد.حضرت فرمودند :«تو که سوال از زمان قیامت می کنی آیا برای قیامتت چیزی فراهم کرده ای؟»
آن شخص جواب داد :«به خدا قسم من عمل زیادی فراهم نکرده ام تنها چیزی که دارم این است خدا و رسولش را دوست دارم .
حضرت فرمودند :«انسان با کسی خوادبود که دوستش دارد . تو هم اگر خدا و رسول را دوست داری در قیامت با آنها خواهی بود .البته طبق آیه قرآن محبت خالی فایده ای ندارد . باید از دستورات خدا و رسول هم پیروی کنیم .
رسول خدا خادمی در خانه داشتند که نامش انس بود .روزی رسول خدا دیدند که انس زانوی غم بغل گرفته و ناراحت است . حضرت فرمودند :چرا ناراحتی ؟عرض کرکد :به فکر این هستم که من در دنیا با شما بوده ام اما نمی دانم قیامت بر من چه می گذرد ؟شما در قیامت حتما در مقامامات بالای بهشت هستید اما من نمی دانم کجا هستم . در همین زمان از جانب پرودگار آیه این نازل شد «من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء والصالحین و حسن اولئک رفیقا «یعنی هر که از خدا و رسولش اطاعت کند پس او با کسانی خواهدبود که خدا به آن ها نعمت داده از پیامبران و صدیقان و شهدا وصالحان ، و اینها چه خوب رفیقانی هستند .