معاون فرهنگی

معاون فرهنگی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

مدت ۳۰ سال نمازم را قضا کردم

30 مهر 1404 توسط دهقان

شخصی را دیدند که مدت ۳۰ سال نمازهایش را قضا می‌کرد از او پرسیدند چرا نمازهایت را قضا می‌کنی؟ گفت من عادت داشتم که نمازم را در مسجد و در صف اول و به جماعت بخوانم یک روز به جهت عذری دیر به مسجد آمدم به طوری که در صف اول جانبود و به ناچار در صف دوم ایستادم، در همان حال در نفس خود حالت خجالت و شرمندگی یافتم از اینکه مردم را در صف دوم ملاحظه می‌کنند، دانستم که در این مدت ۳۰ سال چون مردم مرا در صف اول می‌دیدند ، این عمل باعث خوشحالی و اطمینان خاطر من بود و من به وسیله آن شاد و خوشحال می‌شدم و متوجه نبودم که نماز را برای خدا نمی‌خواندم بلکه به جهت مردم دنیا بود.

آری اگر پرده از روی کار مردم کنار رود و به دقایق امور هر کس رسیدگی شود چه بسیار افرادی دیده می‌شوند که اعمالشان از آفات سالم نمانده، در حالی که خود آنها هم متوجه نبودند، چنانچه خداوند در قرآن می‌فرماید< قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا>.ای پیامبر ص بگو آیا به شما خبر دهیم  که زیانکارترین مردم چه کسانی هستند ؟آنهایی که سعی و تلاشهیشان  در زندگی دنیا گم و نابود شده ،با این حال گمان می‌کنند که کار خوب و نیکی انجام می‌دهند.

معراج السعاده صفحه ۴۸۹

 نظر دهید »

مقصود از قلب در قرآن

30 مهر 1404 توسط دهقان

چرا درک حقایق در قرآن به قلب نسبت داده شده است، در حالی که می‌دانیم قلب  مرکز ادراکات نیست بلکه تلمبه ای است برای گردش خون در بدن؟!

در پاسخ چنین گفته شده:

قلب در قرآن به معانی گوناگونی آمده است،

۱. به معنی عقل و درک چنانکه در آیه ۳۷ سوره ق می‌خوانیم< ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب> (در این مطالب تذکر و یادآوری است برای آنان که نیروی عقل و درک داشته باشند)

۲ به معنی روح و جان چنانکه در سوره احزاب آیه ۱۰ آمده است،< و اذا ذاقت الابصار و بلغت القلوب الحناجر>( هنگامی که چشم‌ها از وحشت فرو مانده جان‌ها به لب رسیده بود)

۳ به معنی مرکز عواطف آیه ۱۲ سوره انفال شاهد این معنی است،< سالقی فی قلوب الذین کفروا الرعب>( به زودی در دل کافران ترس ایجاد می‌کنم)

۴ در سوره آل عمران آیه  ۱۵۹ می‌خوانیم < فبما رحمت من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لنفضوامن حولک>( اگر سنگدل بودی از اطرافت پراکنده می‌شدند.)

توضیح اینکه در وجود انسان دو مرکز نیرومند به چشم می‌خورد:

۱. مرکز ادراکات که همان مغز و دستگاه اعصاب است و لذا هنگامی که برای ما مطلب فکری پیش می‌آید، احساس می‌کنیم با مغز خویش آن را مورد تجزیه و تحلیل رار می‌دهیم( اگرچه مغز و سلسله اعصاب در واقع وسیله و ابزاری هستند برای روح).

۲ مرکز عواطف، که عبارت است از همان قلب سه نوبری که در بخش چپ سینه قرار دارد و مسائل عاطفی در مرحله اول روی همین مرکز اثر می‌گذارد، اولین جرقه از قلب شروع می‌شود.

ما هنگامی که با مصیبتی روبرو می‌شویم بالوجدان فشار را روی همین قلب صنوبری احساس می‌کنیم ، و همچنان وقتی که به مطلبی سرور انگیزی برمی‌خوریم فرح و انبساط را در در همین مرکز احساس می‌کنیم.( دقت کنید)

درسته است که مرکز اصلی ادراکات و عواطف همگی روان و روح آدمی است ولی تظاهرات و عکس‌العمل‌های جسمی آنها متفاوت است عکس العمل درک و فهم، نخستین بار در دستگاه مغز آشکار می‌شود، ولی عکس‌العمل مسائل عاطفی از قبیل محبت، عداوت، ترس، آرامش، شادی و غم در قلب انسان ظاهر می‌گردد، به طوری که به هنگام ایجاد این امور به روشنی اثر آنها را در قلب خود احساس می‌کنیم .

نتیجه اینکه اگر  در قرآن مسائل عاطفی، به قلب همین عضو مخصوص و مسائل عقلی ، به قلب به معنی عقل نسبت داده شده ،دلیل آن همان است که گفته شد و سخنی به گزاف نرفته است، از همه این‌ها گذشته قلب به معنی عضو مخصوص نقش مهمی در حیات و بقای انسان دارد به طوری که یک لحظه توقف آن با نابودی همراه است. بنابراین چه مانعی دارد که فعالیت‌های فکری و عاطفی به آن نسبت داده شود.

 نظر دهید »

مهر نهادن بر دل ها

30 مهر 1404 توسط دهقان

در حدیثی از امام محمد باقر علیه السلام می‌خوانیم:

هیچ بنده مومنی نیست مگر اینکه در قلب او یک نقطه وسیع سفید و درخشنده‌ای است هنگامی که گناهی از او سر زند در میان آن منطقه سفید، قطه سیاهی پیدا می‌شود، اگر توبه کند آن سیاهی برطرف می‌شود و اگر به گناهان ادامه دهد بر سیاهی افزوده می‌شود، تا تمام سفیدی را بپوشاند،و هنگامی که سفیدی پوشانده شد،دیگر صاحب چنین دلی هرگز به خیر و سعادت باز نمی‌گردد.

 نظر دهید »

مهر نهادن بر دل ها

30 مهر 1404 توسط دهقان

در حدیثی از امام محمد باقر علیه السلام می‌خوانیم:

هیچ بنده مومنی نیست مگر اینکه در قلب او یک نقطه وسیع سفید و درخشنده‌ای است هنگامی که گناهی از او سر زند در میان آن منطقه سفید، قطه سیاهی پیدا می‌شود، اگر توبه کند آن سیاهی برطرف می‌شود و اگر به گناهان ادامه دهد بر سیاهی افزوده می‌شود، تا تمام سفیدی را بپوشاند،و هنگامی که سفیدی پوشانده شد،دیگر صاحب چنین دلی هرگز به خیر و سعادت باز نمی‌گردد.

 نظر دهید »

خجالت قیامت

29 مهر 1404 توسط دهقان

از آبروریزی قیامت بترسید!

در دوزخم بیفکن ونام گنه مبر

              آتش به گرمی عرق انفعال نیست

شنیدم که آخوند ملا علی همدانی دعا می‌کرده که خدایا! اگر خواستی در قیامت مرا به جهنم ببری، از جایی ببر که کسی مرا نبیند.

واقعاً خجالت دارد! واقعاً سخت است!

یک عمر همه فکر می‌کردند شما آدم خوبی هستین،متدین هستی؛ نماز شب خوان هستی؛ خدا از شما راضی است؛ بعد در قیامت شما رو ببینند که دارند شما را به سمت جهنم می‌برند. چقدر مشکل است؟

الان گاهی برای کسی مشکل پیش می‌آید که نیروی انتظامی در خانه‌اش می‌رود؛آن شخص همش نگران است که همسایه‌ها این مامور نیروی انتظامی را نبینند ؛که مبادا آبرویش برود. حالا در قیامت همه کسانی که ما را می‌شناسند و نمی‌شناسند در یک در یک جا جمع هستند و ما را می‌بینند. چقدر آبروریزی است اگر جلوی آنها ما را بازخواست کنند؛ یا گناهمان را مقابل مردم به روی من بیاورند.

پس از قیامت بترسید!از حساب و کتاب بترسید! از آبروریزی قیامت بترسید!

اما فقط ترس خالی فایده ندارد.اگر شما واقعاً بترسی طوری عمل می‌کنی که اصلاً در قیامت، جهنم نروی؛ نامه عملت سیاه نباشد ؛.همش کارهای خوب انجام داده باشی

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 25
  • ...
  • 26
  • 27
  • 28
  • ...
  • 29
  • ...
  • 30
  • 31
  • 32
  • ...
  • 144
آبان 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30

معاون فرهنگی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس