مناقشه بر سَر میرزا کوچک خان
هر ساله در ایام سالگرد شهادت طلبه گیلانی، درس خوانده در رشت و تهران، از رجال مشروطه خواه و ضد استبداد تاریخ معاصر جناب میرزا یونس، فرزند میرزا بزرگ، همو که اهل استخاره با تسبیح بود و مکرر این شعر را میخواند:
“آنقدر در كشتي عشقت نشينم #يا_حسين،
يا به ساحل مي رسم يا غرقِ دريا مي شوم”
کسی که با “هیات اتحاد اسلام” و همراهی علما دیارش بخصوص آیت الله ضیابری نهضت هفت ساله ای در شمال ایران علیه روس، انگلیس و استبداد قجر شکل داد. شعار معروفش در خطابه ها تاکید بر استقلال ایران بود. صدای رسا و قد بلندی داشت. محبوب بود. در سخنرانی برای یاران و مردم فریاد میزد: “ما خواهان استقلال ایرانیم” آقا میرزا به صراحت می گفت: “محال است بازیچه دست آنها (دشمنان) بشویم. عاری از شرف میدانم کسی را که حقوق حاکمیت و استقلال مملکت را، هدیه شغل و مقام کند. من استقلال ایران را خواهانم و بقای اعتبارات کشور را طالبم. آسایش ایرانی و همه ابنای بشر را بدون تفاوت دین و مذهب شایقم. ما به شرافت زیستهایم و با شرافت مراحل انقلابی را طی کردهایم و با شرافت خواهیم مرد.”
.
.
حال بر سَر این مرد همه ساله مناقشه است که او آیا تجزیه طلب و کمونیست بود!؟ با این مقدمه توضیحاتی ارائه میکنم که تبارشناسی و ریشه یابی شود که این مناقشه از کجا می آید. برخی که به او تهمت جدایی طلبی می زنند اسناد تاریخی نیز به پیوست می اورند.
البته پیش از توضیح باید تاکید کنم تمام آنچه امروز به میرزا کوچک خان نسبت داده میشود در زمان حیات او نیز توسط دستگاه تبلیغاتی روس و انگلیس مطرح بود. خود میرزا این تهمت ها را شنیده بود. او را دزد و رابین هود می خواندند. به دنبال تشکیل حکومت مستقل از ایران است. پس آن سیل تهمت ها امر جدیدی نیست.
مساله بر جریان شناسی تاریخ نگاری است. از همان ابتدا سه دسته تاریخ نگاری به موضوع نهضت میرزا پرداخته اند. این سه جریان تاریخ نگاری در شکل گیری تصویر غلط از میرزا نقش دارند.
۱. تاریخ نگاری چپ؛ این جریان تاریخ نگاری که از همان آغاز نهضت نخستین راوی حرکت سردار جنگل است میرزا را بعنوان مبارز چپ و بُلشویک معرفی میکند. نسل نخست آثار از این منظر و مصادره میرزا به سمت کمونیسم او را روایت میکنند. روایتی که حکومت پهلوی ناخواسته آن را می پسندید چون پهلوی خود را قهرمان مبارزه با کمونیست میدانست.
۲. تاریخ نگاری سکولار؛ این اعم است. جریان ملی گرا و لیبرال نیز اینجا دسته بندی میشوند. از نظر تعداد اثر و قدمت به پای جریان تاریخ نگاری چپ در موضوع نهضت جنگل نمی رسند. در اینجا اوصاف مذهبی میرزا و اصل حرکت او که از هیات اتحاد اسلام آغاز میشود نادیده گرفته میشود. جریان افراطی اینجا تهمت تجزیه طلبی را مطرح میکند. آنانی که کمی در تاریخ نگاری این جریان انصاف دارند میرزا را مبارز آزادی و مشروطه خواه نشانمیدهند.
۳. تاریخ نگاری رسمی حکومتپهلوی؛ این جریان رسمی چون میخواهد رضاشاه را قهرمان تامین امنیت ایران معرفی کند نسبت به میرزا کوچک خان و سایر شخصیت های نظیر او موضع تندی دارد. در آموزش و پرورش و فضای روشنفکری حکومتی میرزا کوچک خان را تجزیه طلب، کمونیست و برهم زننده نظم جامعه پر آشوب ایرانِ پس از مشروطه معرفی می کنند.
تصویرسازی منفی که امروز در برخی محافل از میرزا کوچک خان وجود دارد برآمده و برساخته از این سه جریان تاریخ نگاری است. دست بر قضا هر کدام از این سه جریان برای اثبات مدعی خود اسنادی را ارائه میکنند. در هر صورت اگر تهمت ها را رد کنید باز این سه جریان تاریخ نگاری بر سر موضع خود می مانند چون اساسا اینجا “تاریخ” مساله نیست. در نتیجه مناقشه بر سَر میرزا کوچک خان در این حالت پایان ندارد. کسی که در کوه ها یخ زد و سَر او را بریدند.