تا به کی؟!!!!
سالها شمشیر تراشیدی… اما هنوز وارد میدان نشدهای؟!
گاهی فکر میکنی هنوز وقتش نرسیده.
میگویی باید بیشتر بخوانم، عمیقتر بفهمم، آمادهتر شوم.
هر روز کتاب تازهای باز میکنی، دفتر تازهای مینویسی…
اما در دل، چیزی آرام نمیگیرد.
شاید چون آنچه یاد گرفتهای، منتظر آزمون است.
علمی که در دل بماند، مثل شمشیری است در غلاف؛ برق دارد، اما بیاثر.
تبلیغ، همان میدانیست که شمشیرِ دانشت در آن معنا پیدا میکند.
رهبر انقلاب میفرمایند:
«دین خدا در سطح تودههای مردم جز با تبلیغ صحیح تحقق نمییابد.»
یعنی تا کسی از سنگر درس به میدان تبلیغ قدم نگذارد، دین در دل مردم زنده نمیشود.
یک طلبهی جوان میگفت:
«اولین بار که رفتم تبلیغ، تازه فهمیدم درس یعنی چه. انگار علمم از کتاب بیرون آمد و به جان مردم نشست.»
حالا تو بگو…
چند سال است داری آموزش میبینی، بدون اینکه بجنگی؟
شاید وقتش رسیده، شمشیرت را از غلاف بیرون بیاوری.
اگر حس میکنی علمت آمادهٔ میدان است،
یک قدم کوچک بردار؛
به اولین فرصت تبلیغی «بله» بگو…
شاید همانجا، معنای واقعی طلبگی را پیدا کنی.
متنشو از کانال شمع گرفتم جالب بود